Friday, January 29, 2010

قسمتی از یک منظومه

چه کسی پنهان تر از هر کس مرا دوست دارد؟
چه کسی ممنوعم می کند
می دانم که تو نیستی
همسرم نیست
نوزاد در راهم نیست
کسی که دیر فهمیدَمش
کسی که حیرت آور بود وُ بزرگ
و در آسمان عریانم کرد
این ناخدای نادانی،هفده سالگی
آه اگر می دانستم
فقط برای آینه حرف می زدم
فقط برای آینه عریان می شدم
و فقط دستِ آینه بر من دست می کشید
اگر می فهمیدم
چه کسی پنهان تر مرا دوست دارد
و
با تو
که رو به رویم هستی
از شعر نمی گفتم
بگذار همه شاعر باشند
بگذار همه برای قرن ها باقی بمانند
اما
من
برای همین لحظه شاعرم
و بعد می میرم
.
.
ری را عباسی

No comments:

Post a Comment