Saturday, January 2, 2010

نفس

نفس
نفس بکش
می خواهم جهنم را تجربه کنم
آن قدرها هم جای بدی نیست
شعله هایش نفس های توست
مارهایش بوسه های من
خارهایش خنده های تو
از من گذشته است
به اصولی پایبند باشم
در کشور من
قانونی وجود ندارد
بهشتی وجود ندارد
شراب ترین انگور را نوشیده ام
شیرین ترین گیلاس ها را چشیده ام
حوریان عروسکی را نیز در خواب دیده ام
از من گذشته است
شعرم حرف های خوب بزند
مواظب باشد
باادب باشد
شعر باشد
بگذار بگویم
وقتی گونه های تو را لمس می کنم
به گناه می اندیشم
دست های تو را که می گیرم،مست می شوم
تو را که می بینم
عریان می بینم
به من اعتماد نکن
به دکمه هایت اعتماد نکن
دکمه ها بی وفایند
شانه ها بی وفایند
شاعران بی وفاترند
این قانون است
من تو را سر می کشم
تو مرا سر می بری
من زیبایی تو را غارت می کنم
تو جوانی مرا می دزدی
نفس
عمیق تر نفس بکش
الیاس علوی

No comments:

Post a Comment