skip to main
|
skip to sidebar
رها
Friday, January 1, 2010
ما
.توی اتاق هستیم
نگاهش می کنم.حواسش نیست.داره با نمکدون روی میز بازی می کنه.حس می کنم اشک توی چشماش حلقه زده.ازش می پرسم:سرحال نیستی.چیزی شده؟
.سرش رو آروم میاره بالا و می گه:فکر کنم عاشق شدم
.از اتاق می رم بیرون
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
Followers
Blog Archive
▼
2010
(52)
►
October
(4)
►
September
(1)
►
August
(3)
►
July
(3)
►
June
(2)
►
May
(4)
►
March
(3)
►
February
(2)
▼
January
(30)
از خواب های شاعری جوان
قسمتی از یک منظومه
سیب
مسواک
//
رویا-5
این سطرها
روی پل آلما چه می کنید خانم؟
رفیق
کسی پیدا شده است
زمین تا آسمان
نمی دونی
تا کی
سیگارم را تو روشن کردی
ساعت ده شب بود
باور
گاو در کلاس آموزش هنر
کفش ها
جایی که بدان سفر نکرده ام
می ترسم
عدد بده
ثانیه شمار
انتقام
میل گم شدن در من پیدا شده است...
کاش
فصلی دیگر
دست که تکان می دهی از دور
نفس
رویا
ما
►
2009
(4)
►
December
(4)
About Me
kamand7
View my complete profile
No comments:
Post a Comment