Tuesday, January 12, 2010

زمین تا آسمان


در میان درگیری های ذهنی هر روزم داشتم به این فکر می کردم که آدم ها برای بودن در کنار هم الزاما"باید شبیه هم باشند؟(بودن نه به این معنی که کنار همدیگر قرار داشته باشند که از با هم بودن لذت ببرند).باید یک جور طرز تفکر داشته باشند؟یک گونه فیلم ببینند؟یک جور کتاب بخوانند؟یک نوع شعر؟یک موسیقی؟یک نگاه به زندگی؟
بارها این جمله را شنیدیم که"ما با هم تفاوت داریم،فاصله داریم،فرق می کنیم".اما آیا واقعا" برای ایجاد یک رابطه و بعد حفظ آن باید شبیه هم شویم؟چرا ما دائم در کسی که به عنوان دوست،همراه،شریک و هرچیزی که نام می گذاریم دنبال مشترکات می گردیم؟البته منکر این قضیه نیستم که یافتن همین مشترکات در آدمی جز خود لذت بخش است.مثلا"وقتی به جمله ای در یک کتاب و یا حرکت دستی در یک فیلم اشاره می کنی و همان دوست ،آن همراه می داند که تو چه می گویی بسیار جذاب است.این را می دانم.اما از طرفی هم کسانی را می بینم و می شناسم که تعداد بیشماری کتاب خواندند، فیلم دیدند،تحقیق کردند(منظورم کسانی هستند که در این کار خبره اند)،با کسی یا کسانی نشست و برخاست می کنند که این موارد ذره ای دغدغه شان نیست.چه گونه می شود که این آدم ها از بودن و هم صحبتی با هم لذت می برند؟آیا فقط به صرف عادت به یکدیگر خو می کنند؟یا چیزی فراتر از این؟
با یکی از قدیمی ترین دوستانم هرچه که می گردم کوچکترین وجه اشتراکی نمی یابم.نه کتابی مشترک،نه شعری خاطره انگیز،نه موسیقی دلخواه یکسان،نه حتی یک فیلم. اما با هم هستیم.یکدیگر را می بینیم و با هم اوقات خوشی داریم.روابط دوستانه را از این جهت دوست دارم که دوستان، انسان را همان گونه که هست می پذیرند.در پی عوض کردن طرف مقابل نیستند.فکری که تو داری،نگاهی که او دارد هر دو خوبند.هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و این است که برای ایجاد یک رابطه و مهمتر از آن نگه داشتنش لازم است .دوستی می گفت بعد از یک سری شباهت های گاه اندک،جسم آدم ها به هم نزدیک می شوند و بعدها اگر تلاش کنند نزدیکی روح پیش می آید.اما در مواردی هرچند انگشت شمار نزدیکی روح دو انسان آنقدر عمیق و وسیع است که منجر شدنش به نزدیکی جسم شاید آخرین باشد.مهم حس لذت بی حدی است که انسان ها بدون داشتن رابطه ای جسمانی به یکدیگر می دهند.کسی را کم می بینی یا حتی نمی بینی،گاهی صحبتی و دیگر هیچ.اما نیازی به این نداری که خود را برایش تحلیل کنی و بشکافی.تو را ذره ذره می بیند،می فهمد،حس می کند و این احساس چیزی است که متفاوت و به نظرم این است که دوام یک رابطه را ممکن می کند.برعکس کسانی که شاید دائم ببینیشان اما در مقابلشان مدام در حال توضیح هستی و رفع سوءتفاهم ها و چه قدر این کار از انسان انرژی می گیرد.آدم ها مثل هم باشند یا نباشند مهم نیست.مهم لذتی ست که می توانند به یکدیگر بدهند.ولو انسان هایی کاملا" متفاوت و به ظاهر دور

No comments:

Post a Comment