Sunday, July 25, 2010

... جوانی ام

جوانی ام
گوشه ی آغوش تو بود
لحظه ای صبر اگر می کردی
پیدایش می کردم
.
.
آغوشت را باز کردی
برای رفتنم
شاید حق با تو بود
من دیر شده بودم
.
.
......
شهاب مقربین

Saturday, July 3, 2010

صدایی نیست

صدایی نیست
جز تارهای موی من که تخت خواب تو را آشفته کرده است

Thursday, July 1, 2010

دوباره می خوابم

دوباره می خوابم
تا تو آهسته خم شوی
با سرانگشت های زخمی ات
کابوس ها را از میان خواب هایم بیرون بیاوری
و من خواب ببینم
که مردی آهسته خم شده است
با سرانگشت های زخمی اش
... کابوس ها را از میان خواب هایم بیرون می آورد
آیدا عمیدی