تا کی سلام کنی
تا کی خداحافظ بگویی
تا کی بی خود به دیگران لبخند بزنی
تا کی ساعت ها را،دقیقه ها را بشماری
تا کی سکوت کنی
تا کی خیال کنی
بخندی
گریه کنی
بخوابی
بیدار شوی
شعر بخوانی
بنویسی
در میان کلمات جستجویش کنی
بخوانی اش
بخواهی اش
ببویی اش
پنجره را بازکنی
نگاه کنی که نیست
پنجره را ببندی
تا کی با توهم شنیدن صدایش برگردی
و خیابان خالی را بنگری
تا کی با بستن چشمانت گرمی دستانش را ببینی
و هنگام که چشم بگشایی
از سردی فراغ آغوشش بلرزی
تا کی به یاد آن بوسه گونه هایت گل بیاندازند
و در اشتیاق داغ لبانش بسوزی
تا کی به عقیق خیره شوی
و سرخی چشمانش را به یادآری که چگونه در سکوت می گریستند
تا کی دلتنگ بمانی و بی قرار
"تا کی صبر کنی تا کویر جوانه بزند"*
جسم و روح رنجورت تا کی همراهی ات می کنند
پابه پایت می آیند
تا طلوع کدامین ستاره
تا شنیدن کدام آواز
تا بوئیدن کدام گل
تا رسیدن به کدام جاده
تا...
تا به کی چنین آشفته باید ماند؟
*و باید آن قدر صبر کنی تا کویر جوانه بزند "پابرهنه تا صبح گراناز موسوی"
تا کی خداحافظ بگویی
تا کی بی خود به دیگران لبخند بزنی
تا کی ساعت ها را،دقیقه ها را بشماری
تا کی سکوت کنی
تا کی خیال کنی
بخندی
گریه کنی
بخوابی
بیدار شوی
شعر بخوانی
بنویسی
در میان کلمات جستجویش کنی
بخوانی اش
بخواهی اش
ببویی اش
پنجره را بازکنی
نگاه کنی که نیست
پنجره را ببندی
تا کی با توهم شنیدن صدایش برگردی
و خیابان خالی را بنگری
تا کی با بستن چشمانت گرمی دستانش را ببینی
و هنگام که چشم بگشایی
از سردی فراغ آغوشش بلرزی
تا کی به یاد آن بوسه گونه هایت گل بیاندازند
و در اشتیاق داغ لبانش بسوزی
تا کی به عقیق خیره شوی
و سرخی چشمانش را به یادآری که چگونه در سکوت می گریستند
تا کی دلتنگ بمانی و بی قرار
"تا کی صبر کنی تا کویر جوانه بزند"*
جسم و روح رنجورت تا کی همراهی ات می کنند
پابه پایت می آیند
تا طلوع کدامین ستاره
تا شنیدن کدام آواز
تا بوئیدن کدام گل
تا رسیدن به کدام جاده
تا...
تا به کی چنین آشفته باید ماند؟
*و باید آن قدر صبر کنی تا کویر جوانه بزند "پابرهنه تا صبح گراناز موسوی"
No comments:
Post a Comment