Friday, June 18, 2010

تابستان


تابستان را بنگر

که سرشار از تو

کشتزار را سراسر

با بال های زرفامش

.می پیماید

.

.

و این صبحی ست

که از نگاه تو شکل می یابد

و من آن را با خنکای رؤیاهایت

. خواهمش آراست

.

.

ترا بخواهم آراست

با فصل ها و سال های وجودم

با گرمی و اعجاز دستانم

. و پیوند و اعتماد نگاهم

.

.

بخواهمت آراست

با ستارگان عریان شادی هامان

و جادوی مضاعف عشقمان

چندان که اندُهانت را

. از خاطر ببری

.

.

تابستان را بنگر

که لبریز از تو

کشتزار را سراسر

با گرمای جاودانه اش

. می انبارد






غلامحسین معتمدی

1 comment:

  1. زیبا ست
    خصوصا اینجایش که می گوید
    تابستان را بنگر
    که لبریز از تو
    ..
    تابستون خوبی داشته باشید

    ReplyDelete